کانون ها و انجمن های پژوهشی

اردوی ما یک اردوی 4 روزه به مقصد شهر مقدس قم بود، 4 روز تفریح، زیارت و با دوستان، کلی خوش میگذره! شب جمعه حرم بودیم نماز جماعت زیارت بی بی حضرت معصومه ( سلام الله علیها)، سخنرانی استاد فرح زاد بعدم دعای کمیل با مداحی آقای میرداماد اول بسم الله یک رزق روزی بسیار معنوی، فردای صبح جمعه قبل اذان صبح خیلی از بچه ها، نماز شب خونا پا شدند و نماز خوندن نماز صبحمون که خوندیم دوباره رفتیم حرم ، صبح جمعه و دعای ندبه با صدای میرداماد از همون دعای ندبه رزق فاطمیه مونوگرفتیم، ظهرکه شد نماز جمعه و ناهار و بعد از ظهرشم شاه سید علی و بعدم جمکران آخ نمیدونید چه حالی بود جمکران !

شب سعی کردیم زود بخوابیم هر چند نمی خواستیم بلاخره جمع دوستان بود و… اما خوابیدیم ، صبح اول وقت بلند شدیم آماده و مهیا ما رو بردند مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران برا هممون جالب بود آخه اولین بار بود می رفتیم! وارد سالن جلسات شدیم در سالن که باز شد با فضای مناسب و با کلاسی روبه رو شدیم که وفتی پشت میزا قرار گرفتیم به استاد مون که معاونت پژوش مدرسمون هست ، گفتیم: استاد ما دیگه پژوهشگریم! بعد از چند لحظه استاد نصاری تشریف آوردن . به هر دو نفرمون یک لب تاب دادند خیلی ذوق زده منتظر درس نشستیم ، استاد درس را با یاد و نام خدا شروع کردند، ما همه خیلی کنجکاو به درس ایشون گوش می‌دادیم .
کارگاه ما دو بخش بود ساعت اول درباره اینترنت وموتورهای جستجو گر و آشنایی با سایت ها و… ساعت دوم نرم افزارهای ابزاری و محتوایی بعد هم کار کردن با نرم افزارها اسلامی ( نرم ازار جامع الاحادیث) بصورت عملی. یاد گرفتیم چطور کلید واژه بدیم، مطالب مورد نظر رو پیدا و رنگی کنیم کلی چیزای دیگه! به قول استاد نصاری ما باید خلبان باشیم که خیلی سریع تو دنیای اطلاعات سیر کنیم تا تو دنیای ارتباطات نقش مهمی ایفا کنیم. کلاس استاد نصاری خیلی خیلی زود تمام شد .
رفتیم نماز، بعد دوباره اومدیم با خانم بابایی یک نشست در مورد کانون داشتیم ایشون انتظاراتی که از یک طلبه به عنوان عضو کانون می ره رو بیان فرمودند و برنامه هایی که در آینده باید کانون ها اجرا کنن . معاون پژوهشمون در باره کمبود بودجه حرف زدند که هیچ بودجه تا الان برای کانون ما اختصاص داده نشده اون موقع تازه فهمیدیم خیلی از کارهایی که اساتید راهنما و کلاسهای مهارت افزایی که برای ما تشکیل میشه جهادی انجام میشه تازه کلی کار هم باید انجام بدیم که به همت خود ما بچه ها انجام بشه!

راستی یادم رفت بگم دوستان اسم کانون ما باقر العلوم (علیه السلام)همه مدرسمون در این کانون عضو شدند تو این کانون خیلی کار انجام میدیم کارگاههای مهارتی سیر مطالعاتی و خیلی چیزای دیگه … مدرسه ما خیلی کوچیک با یک کتابخونه کوچک و کتابهایی که با زحمت زیادی جمع شدند اما کافی نیست طوری که هر وقت میریم برای تحقیقامون خیلی چیزی دستمون نمیگیره با سه دستگاه کامپیوتر که نرم افزارهای نور روشون نصب شده.
فردای آن روز یکشنبه بعد از صرف صبحانه یک زیارت رفتیم بازدید کتابخانه آیت الله مرعشی (رحمه الله علیه) ابتدا بر سر مزار ایشان حاضر شدیم استاد گفتند بچه ها رزق علمی تون از ایشون طلب کنید ! بعد ازهمانگی رفتیم مخزن کتاب در اونجا کتابهای قدیم ی خطی بسیار مهمی نگهداری میشد که به همت آیت الله مرعشی(رحمه الله علیه) جمع آوری شده بود خط منسوب به ولی نعمتمون امام رضا (علیه السلام) ، قرآنهایی در انواع قطع جیبی و بازو بند و… ،کتاب های خطی که بدست خیلی از بزرگان دین نوشته شده بود و ازهمه جالب تر کتابهای که با نماز روزه استیجاری جمع آوری شده بودند خیلی جالب بود
فسمت دوم بخش مرمت وکتابها بود تو این بخش کتابهای پوسیده را مرمت میکردند کار خیلی ظریف و تخصصی و دربخش دیگر این بخش دستگاههای گذاشته بودن که چندین برابر نوشته های کتابهای قدیمی را بزرگتر نشون میدادن اومده بودند از کتابهای قدیم عکس و فیلم تهیه کرده بودند و به وسیله این دستگاهها قرائت میشدند دوستان یک چیزی خیلی جالب هم هست و اونم اینکه کسانیکه به کتابها دسترسی ندارند میتونند از شهر خودشون سفارش کتابها مورد نظر رو بدهند مسئولین کتابخانه هم یک نسخه از صفحات و یا کتابها مورد نظر را پست می‌کنند.
بخش چهارم هم مربوط به بیمارستان کتابها بود آره درست فهمیدید بیمارستان !!! ما هم اول که بهمون گفتند تعجب کردیم ! همنطوری که آدمها مریض میشند کتابها هم مریض میشند کرمها و حشراتی هستند که به کتابها آسیب میرسونند بعضی از ما آدمها چون نمیتونیم خوب از کتابها استفاده کنیم این حشرات کتابها را کم کم پوسیده میکنند حالا فکرش بکنید که اگر این کتابها خیلی ارزشمند و قدیمی باشند و نسخه های زیادی هم نباشند چی میشه؟ ! خلاصه تو این بخش کتابها را با مواد خاصی در مان میکردند فقط اون قسمت از کتابهای که سالم مانده اند سالم مییموند اما او نایی که از بین رفتند دیگه کاری براشون نمیشه انجام داد ،بیچاره کتابهای مریض کاش همه آدما کتابهای قدیمی و ارزشمندشون به کتابخانه های میدادند تا دیگه هیچ کتابی نمیره!
خیلی زود اردوی پژوهشی ما تمام شد اما با همه اردوهایی که هممون رفته بودیم خیلی فرق داشت خیلی چیزا یاد گرفتیم تازه مهم تر ازهمه دیگه نگاهمون به پژوهش عوض شد دنیامون رنگی شد یاد گرفتیم که باید خلبانان ماهری باشیم که در راستای نشرمعارف اسلامی جهاد کنیم .
در آخر هم از خدا میخواهیم که همه مسئولین و اساتیدمون زیر سایه امام زمان (عج الله تعالی) موفق و موید باشند تا باز هم ما رو یاری بدند واردوها ی زیادی مثل اردوی ما برگزار کنند.

صفحات: 1· 2